چرا اسم ائمه (ع) در قرآن نیامده؟
به طور خلاصه میتوان گفت علت عدم ذکر نام ائمه علیهم السلام در قرآن، ممکن است بخاطر موارد زیر باشد:
1- مبنا و روش قرآن این است که مسائل را به صورت اصول کلی بیان میکند و حتی الامکان وارد جزئیات نمیشود. این خود بنابر مصالح و حکمتهایی نظیر جلوگیری از لجاجتها و عصبیتها و امور دیگر است.
2- خداوند متعال نمیخواسته است در چنین مسالهای که بالاخره هوی و هوسها دخالت میکند، مطلب به صورت صریح ذکر شود، چرا که ممکن بود با توجیه و بهانههایی برای دستیابی به برخی مقاصد، حرمت کلام الهی شکسته شود، چنانچه این امر در مورد سخنان صریح پیامبر «ص» اتفاق افتاده است.
3- این روش قرآن مجید (عدم ذکر نام افراد) در مورد پیامبران علیهم السلام نیز اتفاق افتاده است. زیرا در قرآن مجید تنها نام 26 نفر از پیامبران الهی آمده است و از دیگران نامی به میان نیامده است، ولی آیا چنین امری به این دلیل بوده که آنان پیامبر نبودهاند و یا در پیشگاه خداوند اهمیتی نداشتهاند؟ هرگز.
4- قرآن کریم، بعد از پیامبر اکرم «ص» درباره هیچ کس به اندازه حضرت علی علیه السلام سخن نگفته است. آیات زیادی که همه مفسرین از شیعه و سنی، اتفاق نظر دارند که شأن نزول آن حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بوده است، در جای جای قرآن به چشم میخورد. اگر چه در این آیات صریحاً نام آن حضرت ذکر نشده است، اما روایات تصریح کرده که منظور آیه آن حضرت بوده است. ما در اینجا تنها چند آیه را ذکر میکنیم:
الف- «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»[1]یعنی: سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند.
ب- «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبینَ». یعنی: هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[2]
ج- «وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفی بِاللّهِ شَهیدًا بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ» یعنی: آنها که کافر شدند میگویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: «کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند![3]
د- «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً» یعنی: ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.[4]
روایات و اقوالی که در کتابهای اهل سنت در بیان شأن نزول این آیات و دهها آیه دیگر است، همگی اتفاق دارند که منظور این آیات، حضرت علی علیه السلام و فرزندان او بودهاند و این روایات آن قدر زیادند که ذکر آنها در اینجا به طول میانجامد ولی شما میتوانید در ذیل همین آیات، به کتب تفسیری اهل تسنن و اهل تشیع مراجعه فرمائید.
[1] -سوره مائده، آیه 55- ترجمه مکارم شیرازی.
[2] -سوره آل عمران، آیه 61- ترجمه مکارم شیرازی.
[3] -سوره رعد، آیه 43- ترجمه مکارم شیرازی.
[4] -سوره نساء، آیه 59- ترجمه مکارم شیرازی.