چرا در قیامت حضرت امیر مومنان میزان عمل است نه پیغمبر گرامی اسلام؟
پاسخ:
علت اینکه چرا در قیامت حضرت علی علیه السلام میزان عمل است نه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم باید بگوییم که اولا: امیر المؤمنین علی علیه السلام نفس پیغمبر است یعنی وقتی می گوییم علی(ع) یعنی خود پیغمبر(ص) پس از این حیث هیچ فرقی نمی کند بین علی(ع) و پیغمبر. ثانیا: درست است که علی(ع) نفس پیغمبر(ص) است اما آنچه مهم است این است که جایگاه پیغمبر از حیث مقام و منزلت بالاتر از علی(ع) است چرا که مولا امیر المؤمنین(ع) توسط پیغمبر عظیم الشأن به جانشینی ایشان منصوب شده اند و علی (ع) خلیفه و جانشین پیغمبر(ص) محسوب می شود، پس پیغمبر حاکم است و میزان سنجش اعمال علی(ع) است. و در روایتی که از نبی مکرم اسلام(ص) آمده: َ لَا یُحِبُّکَ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا یُبْغِضُکَ إِلَّا مُنَافِقٌ أَوْ وَلَدُ زِنْیَةٍ[1] پیغمبر خطاب به علی (ع) فرمود: دوست ندارد تو را به جز مؤمن و دشمنی ندارد با تو به جز منافق یا ولد زنا. سند این روایت صحیح است و از این حیث، هم شیعه و هم سنی این روایت را تأیید می کند. ثالثا: این عمل نشانه اهمیت امامت و ولایت بعد از پیغمبر است و چون جایگاه امامت و ولایت بسیار مهم است پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم گاه به صورت کلی وگاه نیز به گونه مشخص، در موارد مختلف جانشین خویش را به نحو روشن معرفی کرده بود، به گونهای که هر یک از آنها حجت را بر افراد آگاه و حقیقتجو تمام میکند. ولی در عین حال آن حضرت برای آنکه پیام مهم خود را به گوش همه مسلمانان از دور و نزدیک برساند و راه را بر هر گونه تردید و تشکیک در این زمینه کاملا ببندد، به هنگام مراجعت از حجة الوداع در سرزمینی به نام غدیر خم توقف نمود و به همراهان فرمود از جانب خداوند مأموریت دارد که پیامی را به آنان برساند؛ پیامی الهی که حاکی از انجام وظیفه بزرگی بوده و چنانچه انجام نگیرد، پیامبر رسالت خود را انجام نداده است. در اینجا آیه مرتبط با این بحث و دلیل فضیلیت و برتری امامت امیر المؤمنین علی(ع) بعد از پیغمبر(ص) را خدمتتان بیان می کنیم: «وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ»[2] یعنی: آنها که کافر شدند میگویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: «کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!»
اخبار بسیار در اغلب کتب از ائمه طاهرین (ع) و از طرق مخالفین که در برهان نقل کرده که مراد از شاهد امیر المؤمنین علیه السّلام است که اوّل مؤمنین بخدا و رسول است و آیات بسیار در شأن او نازل شده مثل آیه انفسنا در مباهله، آیه رکوع، آیه عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ، آیه بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ، آیه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ، آیه کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ، آیه کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ آیه تطهیر و بسیار آیات دیگر مخصوص بقرینه منه که بمنزله نفس نفیس پیغمبر است و برادر و پسر عم و داماد او است و نسل پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم تا دامنه قیامت از او بوجود آمده و وصی و خلیفه او است دارای ولایت کلیه الهیه و غیر اینها که اگر پیغمبر(ص) هیچ معجزه و دلیلی نداشت فقط شهادت علی علیه السّلام لمکان عصمت و طهارتش کافی بود بر اثبات نبوت او .
کلام در این آیه شریفه در چند جمله واقع میشود: جمله اولی در اینکه کفار و مشرکین منکر رسالت حضرت بودند و حضرت مدّعی رسالت بود و البته مدعی باید اقامه حجت و دلیل بر دعوای خود کنند که گفتند وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا اعمّ از مشرکین و یهود و نصاری و مجوس و سایر فرق کفار لَسْتَ مُرْسَلًا بلکه کذّاب و مفتری و مجنونش شمردند حضرت اقامه دلیل بر دعوای خود نمود که من دو شاهد بزرگ دارم خدا و کسی که نزد او است علم کتاب.
جمله ثانیه- شهادت خداوند را از چه راهی میتوان اثبات کرد که میفرماید قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ معجزات صادره از آن حضرت که اعظم آنها همین قرآن است و سایر معجزات چه معجزات بدنی آن حضرت و چه خارجی بسیار است.
جمله ثالثه- وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ اخبار قریب بتواتر داریم که مراد امیر المؤمنین علیه السّلام است و در بعض آنها و ائمه طاهرین هستند، و میگوییم اگر مراد از کتاب قرآن مجید باشد عالم بظاهر و باطن بلکه هفتاد بطن و عالم بتأویلات قرآن منحصر باین خاندان است چنانچه میفرماید وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ (آل عمران آیه 7)، و اگر مراد لوح محفوظ است اینها عالم بآن هستند و لکن نظر به اینکه در بسیاری از اخبار مذکوره قضیّه وصیّ حضرت سلیمان علیه السّلام که تخت بلقیس را طرفة العین حاضر کرد خدا میفرماید قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ (نمل آیه 40) ذکر فرموده و تقابل انداخته با این جملهوَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ مناسب با قرآن و لوح محفوظ نیست بلکه ممکن است بگوئیم اسم اعظم الهی است که من عنده علم من الکتاب یک جزء از اسم اعظم را میدانست و امیر المؤمنین و ائمه طاهرین علیهم السّلام تمام آن را میدانستند مگر آنچه خدا برای خود نگاه داشته که در اخبار دارد نسبت من الکتاب با علم الکتاب مثل قطره است نسبت بدریای اخضر.[3]
[1] . وسائلالشیعة ج2، ص 319.
[2] . سوره الرعد آیه 43.
[3] . أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص: . 354