صلوات فراموش نشه!
متأسفانه با دنیایى از غصّه و حزن باید گفت: معاویه در شام، در محراب نماز مىایستاد و مردم به او اقتدا مىکردند، چه امام و چه مأمومهایى ! ظهر روزى که هوا گرم بود، نمازش تمام شد، خواست تا براى خوردن غذا به خانه برود، در بین جمعیت «سوید بن غفلة» را دید. گفت: سوید ! چه عجب ! به شام آمدهى؟ سوید گفت: کارى داشتم. معاویه گفت: براى صرف غذا نزد ما بیا. سوید ایام پابرهنگى معاویه را دیده بود، آن زمانى که نان نداشت تا بخورد. معاویه آن وقت حدود هشتاد ساله بود.
سوید مىگوید: مثل هفت خوان رستم، بند بند کاخ را رد کردیم، مأمورها همه ایستاده بودند، احترام مىکردند. به سالنى رسیدیم، چه پردههایى، چه فرشهایى، گفت: بنشین تا غذا حاضر شود. خدمتکار آمد، گفت: اعلى حضرت ! غذا حاضر است.
سوید مىگوید: وقتى درب سالن را باز کردند و سفره را دیدم، گفتم: معاویه ! مگر چند میهمان دارى؟ گفت: براى چه؟ گفتم: به اندازه صد نفر غذا روى سفره هست. گفت: میهمان غیر از تو ندارم، گفتم: این همه غذا را مىخورى؟ گفت: نه، گفتم: پس چرا این همه غذا را روى سفره گذاشتهاند؟ گفت: من به آشپزخانه دستور دادهام که هر روز انواع غذاهاى سورى، مصرى، شامى و ایرانى را بپزید، من هر کدام را میلم کشید، بخورم.
این معده نفس است. زمان ما نیز در دربار، کاخها و عروسىهاى دنیا و هتلها، همین بازىهاى معاویه هست. چهارصد نفر میهمان دارند، سفرهاى مىاندازند که اگر چند هزار نفر بخورند، گویا باز دست نخورده است. بعد بقیهاش را دور مىریزند و مىگویند: بهداشتى نیست.
عدهاى قیامت عجیبى دارند. شما جوانها ! وقتى که ازدواج کردید و بچه دار شدید، بچهها بزرگ شدند، فریب بچهها را نخورید، دین خود را با فرزندان معامله نکنید. میهمانى و عروسى با هزینههاى گزاف براى آنها نگیرید.
به سوید گفت: بخور. خودش شروع به خوردن کرد، چند لقمه خورد، گفت: اى سوید ! چرا نمىخورى؟ گفت: اشتها ندارم. مىترسم لقمهاى بخورم، گلوگیرم شود و خفه شوم. گفت: چرا؟ سوید گفت: به یاد امیرالمؤمنین علیهالسلام افتادم.
دیگر مطالب
- چرا ضریح امام حسین علیه السلام شش گوشه است؟
- پوستر آیه ی قرآنی زیبا...
- پوستر حق گرفتنی است
- چهل حدیث زیبا از امام حسن مجتبی(ع)
- پوستر نقطه زیرین ...
- پوستر نماز نور چشم ...
- پوستر نماز وسیله ی سنجش
- پوستر با مردم آنگونه رفتار کن ...
- دانلود مجموعه ۵۰ عکس زیبای دسکتاپ + یک روایت از ائمه اطهار صلوات الله علیهم